مادر نوشته می شود ولی فرشته خوانده می شود. هنوزم بی تو هیچ مادر. بهترین ها تقدیم تو باد مادر. خدایا هرکه هستم هرچه هستم. به یک لحظه فدای مادرم کن. بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم. سکوت میکنم ولی فریاد می زند دلم.

Abonne-toi à mon blog! .

خب به قسمت دوم سفرنامه امسالم میرسیم. اگه دوست دارین قسمت اول رو بخونین به اینجا. خلاصه اینطوری شد که جلو جلو از همون 5شنبه شب یه آپارتمان گرفتن. سال گذشته پسر همین خاله م با خانومش و باجناقش رفته بودن مشهد و چون از جایی که گرفته بودن راضی بودن و پارکینگ هم داشت دیگه شماره شو برداشته بودن و این شد که زنگ زدیم و اوکی شد. هی منو از این شهر به شهر بعدی میبردن و قول یه فروشگاه کلوچه پزی بزرگ میدادن برای خرید کلوچه! پارک های بجنورد اطرافش شلو.

یادداشت های مادری برای پسرش -کارن- KAREN. این هم از عکسها جشن تولد 5 سالگی اقا شایان که روز 14 شهریور بود ولی بخاطر اینکه ما مسافرت بودیم یه روز عقب افتاد و جشنشون رو تو کلاس زبان گرفتیم. این هم عشق مامان قربونش برم. ین هم بچه های کلاس که با معلمشون اقای روحی عکس گرفتن. تاپست بعدی که فقط عکس پسمله خوشگلمه بایییییییییییییییییییییییییییییی. باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه. الان اومدم که تار ع.