خب به قسمت دوم سفرنامه امسالم میرسیم. اگه دوست دارین قسمت اول رو بخونین به اینجا. خلاصه اینطوری شد که جلو جلو از همون 5شنبه شب یه آپارتمان گرفتن. سال گذشته پسر همین خاله م با خانومش و باجناقش رفته بودن مشهد و چون از جایی که گرفته بودن راضی بودن و پارکینگ هم داشت دیگه شماره شو برداشته بودن و این شد که زنگ زدیم و اوکی شد. هی منو از این شهر به شهر بعدی میبردن و قول یه فروشگاه کلوچه پزی بزرگ میدادن برای خرید کلوچه! پارک های بجنورد اطرافش شلو.

یادداشت های مادری برای پسرش -کارن- KAREN. این هم از عکسها جشن تولد 5 سالگی اقا شایان که روز 14 شهریور بود ولی بخاطر اینکه ما مسافرت بودیم یه روز عقب افتاد و جشنشون رو تو کلاس زبان گرفتیم. این هم عشق مامان قربونش برم. ین هم بچه های کلاس که با معلمشون اقای روحی عکس گرفتن. تاپست بعدی که فقط عکس پسمله خوشگلمه بایییییییییییییییییییییییییییییی. باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه. الان اومدم که تار ع.

We all fall down slack jawed to. A naked man arrives in New Mexico claiming to have travelled through time. And a Presidential candidate is conversing with angels. The electorate might not agree with them. It could all be madness. It might be the apocalypse.

نقاشی که تو پست قبلی هست رو سایت شبکه پویا هم قابل دسترسیه اگه خواستید برید رای بدید. یه نقاشی که واسه شبکه پویا فرستادم. چند عکس به جا مانده از سال 91. یه کم دیگه مونده تموم شه. در حال مکالمه تلفنی رودروایسی. خانوم همسایه گفت عمو نوروز اومده بود و تو خواب بودی.