جمعه بیست و پنجم مرداد 1392. زن عشق می کارد و کینه درو می کند. دیه اش نصف دیه ی توست و مجازات زنایش با تو برابر. می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی. برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانون گذار می توانی ازدواج کنی. در محبسی به نام بکارت زندانی ست و تو. او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی. او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی. کمی ت مهم نیست! .

حوصله ی اینکه سیاست به خرج بدهم تا فلان اتفاق بیفتد. اینکه همه تنهايم بگذارند برايم فرقی نمی کند. وقتی هیچ چیز آنقدرها هم جدی نیست. چه فرقی می کند تلاش کنم برای اینکه دوستم داشته باشند! اینکه باور کنند دوست داشتنی نیستم. که هیچ کجای زندگی بر یک محور تعریف شده راه نرفته ام برايم بهتراست. اینکه حالا که آرام آرام پشتم خالی تر می شود.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

تا احساس هست تنها نمی مانی. این وب برای لحظات تنهایی من با دل نوشته های من طراحی شده است شیما فرجی هستم متولد 1370شهرستان خرم آباد دانشجوی ترم6 مهندسی مرتع و آبخیزداری. بابای خوبم همیشه خوب میماند. من هم میروم روزی از این دیار. بابای خوبم همیشه خوب میماند. می شود من بغض کنم.