هنوز دلم برای سیروان و حرفاش و محبتش تنگ می شه. هنوز دلم برای یه لحظه بودن کنارش پر می کشه. اما تا حالا که دوام اوردم. توی خونه هستم و جایی نمی رم. می دونم برم بیرون یا سر کار سیروان خودشو به من می رسونه. حسش می کنم اطراف خونمون. و می دونم اگه بیا د سر راهم نمی تونم جلوی احساسمو بگیرم. پس ترجیح می دم کنج اتاقم بشینم شاید یه روز فراموشش کنم. شاید روزی برسه که ببینمش و بی اعتنا از کنارش رد بشم. به بابام گفت به دخترت بگو ازش گذشتم.

Abonne-toi à mon blog! Nous deux unis comme les 5 doigts de la main. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Sa c ma lilou é ele elle é a moi et a gael.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Tu veux critiquer vas-y mais apprend à voir comment on vit. Abonne-toi à mon blog! Tu sais.