تو که میدونستی دلم فقط وابسته ی تو بود. آخه بی معرفت این رسمش نبود. که تو بزاری بری و منو تنها بزاری. بگی به منو احساسم هیچ حسی نداری. که یه روزی میرسه من از چشت میفتم. کاش کمی به یادم باشی. فقط لحظه ای به ذهنت خطور کند. که یک جایی کسی وقت خوابش. کم طاقتی عادت ان روزهایت بود. اکنون برای گرفتن خبری از من عجیب صبور شده ای. که به روی دستم ریختی.

Les n 1 sont Rap and RnB. Abonne-toi à mon blog! Moi et simo et.

Friday, May 11, 2012. 8220; the marvelous dream had been the othe. When the big windows across the way turned to smudges of dark blue. 8220;He heard the cries and leaped up, knife in hand. As if the sky were aflame on the horizon,. He saw torches moving among the branch.