هیچکس باهاش کاری نداشته باشه. عشق صبح هاازخواب بیدارش کنم. نفسش توی نفسم باشه وگرمی عشقشوازتوی چشماش بخونم. سرموبزارم روقلبش وزیباترین طنین دنیارو گوش کنم.

Bienvenue sur la fanfiction de Yunielove2tidus2.

دلهای پاک خطا نمی کنند فقط سادگی می کنند. اون سربازی که نیم ساعت تو صف تلفن عمومی وایستاد تا 3 دقیقه صدای عشقشو بشنوه. مشترک مورد نظر درحال مکالمه است. کسایی که تو خاطرمون ابدی هستن . آيينه پرسيد که چرا دير کرده است. کنکند دل ديگري او را اسير کرده است. خنديدم و گفتم او فقط اسير من است. تنها دقايقي چند تأخير کرده است. گفتم امروز هوا سرد بوده است. شايد موعد قرار تغيير کرده است.

HAii hAii eNViie dE ChAnGmEn.