او سر سپرده می خواست من دل سپرده بودم ! من زنده بودم اما انگار مرده بودم. از بس که روزها را با شب شمرده بودم. از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم. ها را از یاد برده بودم . وقتی دستت تو دستامه آرومم آروم . تمام غصه هام مشکلاتم یادم میره! تازه میفهمم داشتن یه یار با وفا چقدر با ارزشه! وقتی دستت از دستم جدا میشه و میخوای بری. را کم آورده ام! .

دو نفره های منو هم خونه ام. من همون زیبای خفته ام که بابوسه ی یارم ملکه ی دنیامون شدم. میخام یه کاری کنم میخام اینجا درددلامو حرفای یواشکیمو بنویسم علاوه بر خاطرات. اما بااین تفاوت که رمز دارباشه رمزشم به دوستای وفادارم تعلق میگیره. اون دسته از دوستا که توی مدتی که کم پیدا بودم کمرنگ نشدن. وبرای من خیلی عزیزن خیلی . زنگی متاهلی میگذره و من روز به روز به شغل جدیدم عادت میکنم. کلاس گل کریستال ثبت نام کرم واز این هفته شروع. میشه توی این سال ها همش مدرسه دانشگاه بودم ووقتی واسه علایق کارای هنری نداشتم.

هفته او ل مرداد 1393.

Ils vont aux même Lycée celui de Aire sur la Lys le Lycée Vauban.

برگشتم با ی وب خصوصی. بی معرفت نیسم پس سعی میکنم زیاد بهتون بسرم. واسه تبادل لینک منو با اسم. دخ ی دو صف ر! بگین با چه اسمی بلینکمتون. راستی من عاشق کل کل کردنم! امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم. امتحانا و چی کار کردین. من ک یکی پس از دیگری ریدم. وااااااااای این چند روز که تعطیل.