Abonne-toi à mon blog! Zα нαяу.

FUUMЄ ; B0iT PƋS. 1103; Uи Jouя Je. Femme, il Me P Ƌ.

פ جا لت مے ڪ شב. مرا در افسون مبهم یک. و آرام بگو دوستت دارم . می نویسم از تو برای تو و دور از تو. بدون هراس از خوانده شدن. برای تویی که بودنت را. و نه گوش هایم می شنود. و نه دستانم لمس می کند. تنها با شعفی صادقانه . با دلم احساست می کنم. سه شنبه ششم فروردین 1392.

ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی. ای راهب کلیسا کمتر بزن به ناقوس. خاموش کن صدا را نقاره می زند طوس. آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان. بردار جان خود را با ما بیا به پابوس. آنجا که خادمینش از روی زائرینش. گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس. به کویت مرغ بی بال و پرم من. یه عمریه گدای این درم من. پناهم ده بیا تو ضامنم شو. مگر مولا ز آهو کمترم من. تو آسمون کشورمون یک گنبد طلائیه. عزت ما ایرانیها از اون گل خدائیه. هر که بپرسه که دلت اسیر مجنون کیه. با افتخار داد می زنم دلم امام رضائیه.