هنوزم باورم نمیشه وقتی بهش فکر میکنم. حتی هنوزم باورم نمیشه چجوری انقدر باهات صمیمی شدم. که چرا دلم برات تنگ میشه. روزای اومدنت داره نزدیک و نزدیک تر میشه. یه سال گذشت و هنوز میخوام بشناسمت. سال قبل از دهنمم نمیگذشت همچین اتفاقی.

دلنوشته های عروس کوچولو ی شب یلدا. خود خدا خواسته بود انقد عاشق تو باشم. تنها ماهيست كه گذر لحظه هايش خاطراتي را برايم تداعي ميكند. خاطراتي كه هرگز از يادم نميرود. Mage mishe to bashio dele ma ashub bashe. مامان جآنم سنگ کیسه صفرا دارن. قرار همین روزا برن عمل. میخوام خودم برم شب تو بیمارستان پیششون بمونم. اصن نمیخوام یکی دیگه بیاد. چون مامان من شدیدا معذبن و فقد با من راحتن دوس دارم خودم کنارش باشمو کاراشو انجام بدم. از یه طرفیم امتحاناتم تموم نشدن فعلا.