Ioana, fata care nu stie ce sa scrie. Duminică, 1 iulie 2012. Other cars edged around them and took off squealing fast and disappeared to other places.

هنوزم تنها عزی زم تو هستی . حرف تو که می شود. ادعای بی تفاوتی میکنم . تایید و تشویق م کردند . لبخندی ت صنعی مهمان است. دلم فقط تو را میخواهد . که این همه آدم هم نام تو اند.

Upgrade to paid account! An Angel who did not Fall so much as Saunter Vaguely Downwards. Crowley follows, slumping face-down. Carefully, he releases his wings, tensing as a wave of pain hits him. His wings are bent and twisted, the feathers sticking out at odd angles.

جای خالی را پر نکنید. خورشید در دیروزم جا مانده است. روزی غبار را پس میزنم. جای خالی را پر نکنید. خوشا ب آن روز هایی که خورشید در دیروزم جامانده بود. اکنون هیچ ردی از خورشید رانمیتوانی در زندگانیم جستجو کنی. متنفرم از واژه ی دروغین این روزها که سرارسر نوشته هایم را فراگرفته است. این روزها را روی بگذاری میشود همیشه ام. به این زعم که میخواهم بی تفاوت باشم .

تقدیم به فرزانه کسی که به بی کرانگی اقیانوس عشق دوستش دارم. من عباس هستم که این وبلاگ عاشقانه را برای فرزانه جونم درست کردم من خیلی عشقم را دوست دارم و عاشقش هستم و اصلا هم دوست ندارم از دستش بدم چون اونم منو خیلی دوست داره . من این وبلاگ عاشقانه را تقدیم می کنم به فرزانه عزیزم امیدوارم شما هم از وبلاگ من خوشتون بیاد و از عکس هاش و مطالب عاشقانه اش لذت ببرید فقط نظر یادتون نره با تشکر عباس. عشق من به تو .