دیگه باورم شده ندارمت مادر. و این هوا و این اتاق . شب به شب به خاطرم میاردت. توی این خونه هنوزم یه نفر . نمیخواد باور کنه تو این اتاق . دیگه ما با هم نفس نمیکشیم. زیر لب یه عمر میگه با خودش . ما که از همدیگه دست نمیکشیم. به هوای روز برگشتن تو . سر هر راهی نشونه میکشه. با تمام جاده های رو زمین . رد پاتو سمت خونه میکشه. من دارم هر روزمو بدون تو . با تب یه خاطره سر میکنم. با خودم به جای تو حرف میزنم . خودمو جای تو باور میکنم. ﺑﻌﻀﮯ ﻫﺎ ﺭ ﻭ ﺑﺎﯾ ﺪ ﺍ ﺯ ﺗﻮ. ﺭ ﻭﯾﺎﺕ ﺑ ڪ ﺸﮯ ﺑﯿﺮﻭﻥ.

ابزار هدایت به بالای صفحه. قالب هاے سفارشے و رایگاט. ل وگ و هاے س فآرش ے م آ. ღ دفتر خاطرات یلدا ღ. ک د هآے م هسآیے. دابل اس501 تا همیشه در اوج. سف ارشات م یس آب نباتی. قالب هآے میس ژآسم ט. کد و سفارشات لیدی سارا.

Kuliah diantara suka dan dukanya. 1 Desember 2009 oleh titaq87. Usai lulus dari bangku SMU pertanyaan yang harus kita jawab adalah mau ke mana kita melangkah? Kado cinta buat Ryan. 30 November 2009 oleh titaq87. Catatan lama tentang Writing Camp. 12 November 2009 oleh titaq87. Writing Camp, 25-26 Juli 2009 di villa Hidayatullah Batu Malang. 2300 WIB di terminal Tawang alun, usai gerimis sore.

بخند تا دنیا به روت بخنده. چند وقتیست هر چه می گردم. هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم. نگاهم اماگاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد. و من همیشه به دنبال کسی می گردم. که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید. تمام زندگی ام هستی و خبر نداری که بی تو میمیرم.