تا اخرین غروب دنیا دوستت دارم. شب ازدواجشه ای دل عزاداری کن. من دارم میترکم خدا خودت کاری کن. که دل چشم همه نگیره بوس از لب. فکر آبروی من باش آبرو داری کن. یادم نمیره ای خدا تموم حرفاتم. دست یگی دیگه رو گرفت تو دستاش. چشمای اونم مثل من از گریه خیسه. اما خودم خوب میدونم از شوق اشکهاست. مبارکش باشه خدا از اون گذشتم. بزار خیال کنه ازش آسون گذشتم. راضی شده به مرگ من میخوام بمیرم. دست کشیدم از زندگی از جون گذشتم. یادم نمیره ای خدا تموم حرفاتم. دست یگی دیگه رو گرفت تو دستاش. چشمای اونم مثل من از گریه خیسه.

The end of another marathon. De spanning voor wat zou komen was al lang weg, maar de opwinding was er nog steeds. Het was dan ook weer bijna een jaar geleden dat ik het voor het laatst gedaan had; een Harry Potter marathon. Niet dat ik er veel van gezien heb. Aangezien wij alle vier redelijke dieharde Harry Potter fans zijn, werd het nerdgehalte snel verhoogd toen de eerste bekende tonen van de soundtrack ingezet werden.