شعله های امید هرگز نباید از زندگیتان بیرون رود. چهار شمع به آرامی می سوختند. در محیط آرام و لطیف و بیصدا. دیگر هیچکس نمی تواند مرا روشن نگهدارد معتقدم که بزودی خاموش خواهم شد. همین را گفت و شعله اش بسرعت کم شد و کاملا خاموش شد. اغلب مردم دیگر نیازی به بودن من حس نمی کنند از اینرو دیگر دلیلی ندارد بیش از این روشن بمانم. نسیمی به آرامی وزید و آن را خاموش کرد. من آنقدرقوی نیستم که بتوانم روشن بمانم. مردم مرا کنارگذاشته اند و اهمیت مرا نمی دانند. و بیش از این صبر نکرد و خاموش شد.

کاشکی بی لب زاده شده بودی ستمگر. نمیدانم چرا نمی نویسم درست زمانی که عاشق تر هم شده ام . به عشقت ق س م خورده ام که پیدایت کنم که تا تو نرفتی من نروم . که انگشتانت را هر صبح یکی یکی به رگبار بوسه هایم بگیرم . که با تو بخندم قسم خورده ام که هرگز زودتر از تو از گریه تمام نشوم! تو بهشتی از وقتی بهشتی شده ام قسم خورده ام که هرگز به دروغ قسم نخورم . خستگی هایت مال من تو فقط دلتنگم نکن .

با اینکه نه از تو . ولی ازون روزا دل خوشی ندارم . من همش خوابت می بینم. من همش تو خودم م تنها. منم و این بغض سنگین م . تویی که همه احساس مو با خودت ب ردی . و اما امروز تولد یه نفر دیگ م هست .

Voici un tOut new blOg fait par Cℓαяιѕѕє єт Aℓιѕσи - Kαιѕ and Aℓι pour les intimes.

En gro moi ma vi mes pote. Presente toi en 6 coms.