میشود با هم بودن را به رخ دنیا کشید میشود خط خطی کرد فاصله را. دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم. كه درهای باز را نمی بینیم. دل م خیلی بیشتر از حجمش پ ر است. پ ر از جای خالی تو. پ ر از دل تنگی برای نگاه تو. پ ر از خاطرات قدم زدن. در کوچه پس کوچه های شهر با ت و. پ ر از حس پرواز. هر چه بادا باد! مثل كشیدن كبریت در باد.

هيچكس ندانست زليخا زن نبود مرد بود! مردانگی ميخواهد ايستادن پای عشقی كه تو را پس ميزند . بعضی وقتا دلم میخواد وقتی دلم. خدا بياد پايين اشكامو پاك كنه و بهم. خداوند نمیخواهد ما به هم برسیم. یک نفر میگوید شاید این رفع بلاست.

Abonne-toi à mon blog! A l ancienne ma shooket. On ne peut si tromper.

Rien ormi vive le tennis.

Abonne-toi à mon blog! Chapitre O1. La fatigue prend le dessus. Je pense à tout, à ceux qui font que je suis moi, à ma vie, à cette nouvelle expérience qui commence pour moi, je pense à lui.