نمی دانم پس ازمرگم چه خواهد شد. نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم. که ازخاک گلویم سوتکی سازد. به دست کودکی گستاخ و بازیگوش. و او یکریز پی در پی. دم گرم خودش را بر گلویم سخت بفشارد. و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد. بدین سان بشکند در من. و نبودنت هیچ فرقی ندارد! نبودنت را انتخاب کن. اینگونه به بودنت احترام گذاشته ای . هر چقدر هم که ضعیف باشی. ﮔﻮﺵ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﮐﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .

This blog has no articles. Subscribe to my blog! Post to my blog.

Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.

این دست نوشتهای دل خستیه من. دانه دانه آرزوهایم بر باد رفت ای گلم. بی تو در فراق افتاده است این آزرده تنم. گفته بودم که هم کیشان من. از این دنیا روی خوش دیده اند ای جان من. چندصباحی هست که مینویسم از غمها. مینویسم که نیست دگر در لبهایم آن خندها. باز بوی تو میپچدو اندوه غم. با یک مشت واژه های بی دلو قلع و قمع. باز قلم میزند این سر انگشتان من. باور کن که بی تقصیر است این دل و رویای من. راستی من همانم عروس غصه های. نیست دگر تور سپید خوشبختی در میان ابرها. مینگارم با دستی لرزان و پریشان احوال.

ב ریچ ﮧ ے פ یال ܓ ٠. همه چیز یکی از علایق ما. آدمهای مدرن و امروزی شده است . فایل های شخصی موبایل کسی که. ادعای دوست داشتنش را داریم . چندماهیست حالش عوض شده است . این زیر و رو کردنه آن . که بهانه کنیم برای تردید. برای در شک زندگی کردن . تا به حال شده به جای زیرورو کردن آثار شک مان. دستهایش را بگیریم به خودمان نزدیکش کنیم . لحنمان را قاطع و چشمانمان را پر از عشق بدوزیم. نگاه کنیم و بگوییم جانم.