در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد. در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد. آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد. آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد. نوشته شده در شنبه ۲۴ مهر۱۳۸۹ و ساعت 3 توسط SaRa. و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان. قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن. تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ. كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم. عاشقت بودم و ديوانه حسابم کردی. آشنا بودم و بيگانه خطابم کردی.

Abonne-toi à mon blog! The top of top. Je sais pas koi dire. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Cosemos lo que pintamos y pintamos lo que cosemos. Quién es Señorita Colibrí? Unas zapatillas pintadas a mano para D. Una de las prendas estrella de la temporada son las zapatillas personalizadas. No hace falta que lo diga ninguna revista de moda desde Nueva York, desde París o desde Milán, sólo hay que ver estas chulísimas zapatillas pintadas a mano. Los ratones y los gatos pueden ser amigos, no os parece? 11 agosto, 2015. Para una niña muy esp.

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را نزن. یک فریب ساده و کوچک. که تو دنیا را جز برای او. و جز با او نمیخواهی. یک نفر آمد قرارم را گرفت. برگ و بار و شاخسارم را گرفت. حیف باد پاییزی بهارم را گرفت. اعتباری داشتم در پیش عشق با نگاهی. عشق یا چیزی شبیه عشق بود. آمد و دارو ندارم را گرفت. رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را.