تاریخ جمعه بیست و نهم فروردین 1393. من نه مغرورم و نه بی احساس! خسته از اعتماد بیجا. تاریخ یکشنبه دهم فروردین 1393. ﻭﺍﺭﺩ ﻫﺮ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯼ ﻧﺸﯿﻦ. ﺍﻟﮑﯽ ﺑﺶ ﻧﮕﯿﻦ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺗﮏ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﺮﻭ. ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﺑﺎ ﻟﻮﻧﺪﯼ ﺻﺪﺍ ﻧﮑﻨﯿﻦ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﺑﮕﻪ ﺟﻮﻭﻭﻭﻭﻧﻢ. ﺧﺮﮔﻮﺵ ﻣﻦ ﻭ از اینا . ﺍﻭﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ. ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ ! ﻧﮑﻦ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ , ﺍﺣﺴﺎﺱ ﯾﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻧﮑﻦ. تاریخ پنجشنبه پانزدهم اسفند 1392. هزار بار زمین بخور اما اجازه نده.

L tu faiis genre tu me. L ce que je faiis ça. Au rev0iir et bonne viisiite. Je contiinue làa je contiinue làa je.

زندگ ی تکثیرثروتی است ک ه نامش محبت است. بعد از تموم شدن سرم وحید اومد و گفت. زیر بازومو گرفت و با هم به سمت ماشین رفتیم دمه در سپهر و دیدم که به ما نزدیک شد و گفت. وحید یقه ی سپهرو گرفت و گفت. ولی حداقل اونقدر شرف دارم که به دختر18 ساله تجاوز نکنم. اونقدر مرد هستم که این بچه رو اذیت نکنم. ساحل رفت تا این خبرو به خانوادش بده بعد هم قرار بود برای ناهار بیان اینجا. عمو هم قرار بود امروز روز عروسی رو تعیین کنه. مامان و بابا لبخندی زد.

Abonne-toi à mon blog! 1580;معة مباركة. Clique ici pour poster un commentaire en étant identifié avec ton compte Skyrock. Et un lien vers ton blog ainsi que ta photo seront automatiquement ajoutés à ton commentaire.