برکه ای در این نزدیکی ست با نیلوفری در انتظار دیدن ساحل. تم ام جغ راف یای قل بم را م ی شن اسم. و تو در تویش را و دریاهای ژرف و آبی اش را. اگر نقشه کشی بلد بودم بی شک بهترین نقشه ها را می کشیدم. از این سرزمینی که درون من است. نقطه به نقطه اش را بی هیچ اشتباه. شک را که از انبوه درختان سر به فلک کشیده. نوشته شده در ساعت توسط sepideh.

Mon blog, 2ème itinération. Je ne vais pas faire un long discours pour me présenter. Abonne-toi à mon blog! 953; fσ.

تا که شاید پشت این پنجره ی فولادی. روح پرواز کمی تازه شود. و کبوتر نبرد با خود گور. آرزوی تپش آبی بارانی را. ولی افسوس که مرداب زمین. دم به دم در هوس جذب پر فولادیست. البته با اجازه آن سپهری که دلش آبی بود. سلام به همه دوستای گلم. انشالله که همتون خوب باشین. یه مدتی نبودم ولی الان دلم هم خیلی برای شماها و نظرای جالبتون تنگ شده هم برای اینکه. امیدوارم دوباره حضور گرم و قشنگتونو اینجا داشته باشم.

سلام من ساراهستم کلاس6 ام در مدرسه ی مهدیه درس میخوانم.