دختری که هیچی واسش مهم نیس. اونجا دیگه پست میزارم . کسی هم دیگه مثل قبل وب نویسی خاطراتشا نمیکنه . دیگه کم شده! منم که هرروز عصرا سرکار با وایفا توی نت با گوشیم . دیگه چه حآلی می کنم من . امسال می خوام یه پالتوی خزدار بخرم . زمستون فقط برف و بارون میچسبه هآ. و کیف چرم قهوه ای آدیداس ! جمعه پنجم دی 1393.

وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.

هنگام که عشق می دهد ساز. لحظه لحظه خاطرات بهمنی که یک دفعه بهار شد. بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن. سرزمینی که نگاش به آسمونه و. ذره ذره خاکش از غرور و غیرته. بغض ناتموم مادری بالاسر جنازۀ پسر. بغضی که یکمرتبه صدا میشه سکوت رو میشکنه. ای تموم بچههام فدای تو یا حسین. این گلم نثار کربلای تو یا حسین. ای پدر و مادرم فدای تو یا حسین.

پاییز هزار و سیصد و هشتاد و نه. خلوتی برای دردو دل . گریه هایم را به روی شانه بادمیکنم ,باشد که در آبادی بالاتر گمان کنند باران می آید از آسمان و کسی دعایم کند کسی از من نرنجد! آدمهابوهایشان را با خودشان میآورندجا میگذارندو میروند. آدمها میآیند و میروند ولی توی خوابهایمان میمانندآدمهاوقتی میآیندموسیقیشان را هم با خودشان میآورند. جا نگذاریدهر چی میآورید را با خودتان ببرید. حتی اگر خدا عقدمان را ببندد.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.