پيش از اينها فکر مي کردم که خدا. خانه اي دارد کنار ابرها. مثل قصر پادشاه قصه ها. خشتي از الماس خشتي از طلا. پايه هاي برجش از عاج و بلور. بر سر تختي نشسته با غرور. ماه برف کوچمي از تاج او. برق تيغ خنجر او مهتاب. هيچ کس از جاي او آگاه نيست. هيچ کس را در حضورش راه نيست. بيش از اينها خاطرم دلگير بود.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Out commence par un rêve .

پا به پایم که نیامدی. دست در دستم که نگذاشتی. یک کلمه است با دنیایی از مسئولیت. لمس کن کلماتی را که در. برای تو و از برای تو مینویسم.