هر جا چراغی روشن از ترس تنها بودن. ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشن. یک سال گذشت از آخرین باری که اینجا بودم. روزا و شبایی بود که اینجا میگذشت . نه که به زعم بعضی ها خبری باشه! نمیدونم چمه . مث خیلی از شماهایی که نمی دونید و برعکس شماهایی که میدونید. توی ترانه تا جایی که تونستم قدم زدم. اگه بیشتر از این جلو نرفتم نه که پاهام نکشیدن. اما داستان به روز شدنم در روز ۲۳ بهمن .

Some of you may have noticed the and Other Stories blush that featured in my favourites post. I went and did this back in April, naughty me for not reporting back straight away, with a couple of my friends as we met up for a little bit of a shopping trip on Oxford St. I really like the formulation of these blushes, they have .

صبح که از خواب بیدار شدم. دختر آذر لی لی کنان. ابراهیم ها پیامبرانه رو به آتش می کنند. زمانها همه در آن آینده است. نبض تاریخ تند می زند. تقویم را آتش می زنی.

منتظر حضور مجددتان هستم! اینجا را انتخاب کردم برای خودم بودن. برای آنکه بنویسم هرآنچه دلم می خواهد. آری اینجا دیگر مراعات نمی کنم. می نویسم هرآنچه دلم می خواهد. دیگران به درک! اینجا قلمرو من است. اینجا حرف, حرف من است. اینجا من می گویم که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد! لیست کامل عناوین یادداشتها. ابزار هدایت به بالای صفحه.