به سرزمین داستانهای کوتاه و خواندنی خوش آمدید. این قفسه سینه که می بینی یه حکمتی داره. خدا وقتی آدمو آفرید سینه اش قفسه نداشت. یه پوست نازک بود رو دلش. یه روز آدم عاشق دریا شد. اونقدر که با تموم وجودش خواست تنها چیز با ارزشی که داره بده به دریا. پوست سینه شو درید و قلبشو کند و انداخت تو دریا. موجی اومد و نه دلی موند و نه آدمی. دل آدمو از دریا گرفت و دوباره گذاشت تو سینش. و این برای اولین بار بود که رنگین کمون قبل از بارون درست شد. بعد هی آدم گریه کرد هی آسمون گریه کرد.

Forgot Password or Username? For you, me, him and her! For you, me, him and her! Deviant for 12 Years.

Posted on Wednesday, 03 .

Me faudra saluer les copains , les amis,. Et rien ne restera au creux de vos mémoires,. Cette terre cruelle ou nous avons passé,. Il faut bien que finisse un soir, cette balade,. On en aura trop vu, et je suis fatigué, ,. Tout comme le serpent se glisse hors de sa peau,.