Lunes, 20 de julio de 2015. Lloraba por Bobby y por Martin y por Jack. Por cuatro niñas de una escuela dominical. Por quienes habían luchado por la libertad, vivos y muertos. Domingo, 25 de enero de 2015. Sábado, 23 de agosto de 2014.

بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم. و تازه داشته باشد بیا گناه کنیم! نگاه و بوسه و لبخند اگر گناه بود. بیا که نامه ی اعمال خود سیاه کنیم. بیا به نیم نگاهی و خنده ای و لبی. تمام آخرت خویش را تباه کنیم. به شور و شادی و شوق و ترانه تن بدهیم. و بار کوه غم از شور عشق کاه کنیم. و خوش خوریم و خوش بگذریم و خوش باشیم. و تف به صورت انواع شیخ و شاه کنیم! و زنده زنده در آغوش هم کباب شو یم. و هر چه خنده به فرهنگ مرده خواه کنیم. برای سر خوشی ی لحظه هات هم که شده است.

م ن ب ی او . به زیر خاکم هنوز . نرفتی از خیال من . یه بار دیگه فرو ریختم . به معنای واقعی کلمه . هیچی بدتر از ندونستن و بلاتکلیفی نیس ! این تنهایی ای که من دارم توش دست پا میزنم . هه ! چقدر حرف دارم . بازم نوشتنم نمیاد! لعنت به من .

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.