Min, mitt og mine . Jeg skulle ønske jeg var en pianokrakk. Søndag, april 13, 2008. Så har eg spelt to musikal-forestillingar i dag,. Og så har eg hengt sammen med kjæresten min,. Gunhild sitter akkurat no i Kina, langt borte fra vårt herlige nærvær,.

La c jessica ma chewi ke jm! .

درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی! قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند! دردم می آید باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم. دردم می آید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است. به خواهر و مادرت که میرسی قیصر می شوی. دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی. و صبح ها از دنده دیگری از خواب پا میشوی. تمام حرف هایت عوض میشود. دردم می آید نمی فهمی. تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است. حیف که ناموس برای تو . اهمن چه قدر از این بشر .

Abonne-toi à mon blog! I can remember a lot of moments with you. Becoming famous, playing with our idols. Yes, a lot of moments. And I start to feel very cold. In this bath that is getting empty.