درد و دلامو گوش بده . نوشتم نامه ای با برگ انگور. جدا گشتم دو سال از خانه ام دور. تو که خدمت رو ندیدی. از سختی روزگار چی دیدی. تو که خوابی توکه بیدار. لحظه های شب وبا خدا قسمت میکنی. ولی نمی دونه اون یکی! به سلامتی.

اينو وب مال اون كسي بود كه دوستش داشتم. ولي افسوس كه تنهام گذاشت. یه دختر و پسر که زمانی همدیگرو با تمام وجود دوست داشتن بعد از پایان ملاقاتشون با هم سوار یه ماشین شدن و آروم کنار هم نشستن دختر میخواست چیزی رو به پسر بگه ولی روش نمیشد! اگه یه روز ترکم کنی میمیرم. کاش هیچوقت کسی تنها نبود.

Forgot Password or Username? Deviant for 6 Years. Deviant since Oct 2, 2010.

Please enter the sequence of characters in the field below.

Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.