باید فراموشت کنم چندیست تمرین می کنم من می توانم! آرام تلقین می کنم. اصلا خوب نیست تا بعد بهتر می شودفکری برای این دل آرام وغمگین می کنم . من می پذیرم رفته ای و بر نمی گردی همین. خودرابرای در ک این صدبار تحسین می کنم. کم کم زیادم می روی این روزگار ورسم اوست. این جمله را با تلخی اش صد بار تضمین میکنم. فدای چشمات اگه چشمام بارونیه.

هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی مارا که تو منظوری خاطر نرود جایی. سلام خداجونم حالم خیلی بده. نمیدونم از این دنیای لعنتی چی میخوام. نمیدونم چرا دلم یهو یه جوری شد. آخه این که نشد زندگی! نه امکان نداره موقع خلقت من منو نادیده گرفته باشی. از وضعیت الانم فوق العاده بدم میاد. من منتظر اجابت دعاهام منتظر میمونم. یارب زشراب عشق سرمستم کن درعشق خودت نیست کن وهستم کن.

C est une piramide umaine ca . quelle chance que gaara a. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

دیروز مامان دوستم سفره دلش را برای من گشود. او مومن است و مهربان. حرف از سرکه درست کردن شد که او گفت که یکی از اقوامشان در منزل م ش روب درست می کند. یکبار هم برای آنها یک بطری هدیه می آورد. شب شد و من دوستم را دیدم.

Quarta-feira, 8 de junho de 2011. Segunda-feira, 6 de junho de 2011. Sexta-feira, 3 de junho de 2011.