به نام خداوند جان وخرد کزین برتر اندیشه برنگذرد. در حسرت جرعه ای آرامش. بسکه خود را به نادانی زدند. وانمود کردن گاهی خوده درداست. لحظه لحظه ی کودکی ام را. رنگ های شاد وبیخبری زده بودند. که دیگر توان سواری دادن. وگوشهایی که تحمل شنیدن قهقهه هایش را. چه بی اختیار به درون گرداب فراموشی کشیده میشوم.

حرف میزنے ام ا . چرا آدما نميدونن بعضی وقتها خداحافظ يعنی. اگر نمیتوانی معنای سکوت کسی را درک کنی . زیباترین پازل دنیا وقتیست که . فاصله انگشتانم با انگشتانت پرمیشود! .

مثل آن که تنهایی -چقدر هم تنها! رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم. براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند. طعم توفيق را مي چشاند. و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن. در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است. در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند.

پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند. به یادت هستم ! همه گفتند فراموشش کن. که به جز یاد تو هر لحظه مرا. که دوایت گذر ایام است. لحظه و ساعت و روز. کاش مے دید که بعد از عمرے. باز هم یاد تو در من باقیست! باز هم یاد تو در من گرم است! باز هم یاد تو در من خوب است! باز هم یاد تو رویای من است! باز هم یاد تو امید فرداے من است! من با تو شروع شدم.

از تو عزیز تر نیست. رابطه یعنی 2 نفر با 2 زندگی کاملا متفاوت که زندگی خودشان را پاک کرده اند و تصمیم گرفته اند با یکدیگر 1 زندگی را خلق کنند. جز لبخند تو چیزی نمی خواهم.