وقتی بچه قرتی مصلح می شود! این روزها حال و حوصله نوشتن ندارم اما مطالعه ام بس فراوان است! نمیدانم شاید وقت نبرد با اسلام آمریکایی فرا رسیده باشد! شاید فقط کمی دل هامان قرص نیست! مرددیم از دادن دست هامان به یکدیگر.

نامه ام را ادر اینجا برایت زمزمه میکنم. باد مرا همراهی میکند و قاصدکم را به دیدارت رهسپار میسازد . من زیباترین عاشقانه ام را. با قایقی از جنس باد میفرستم. زیرا امواج قایق حاوی عاشقانه ام را برایت خواهند اورد. ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ. ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ. ﺍﻭ ﻧﻤﮏ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻧﻤﮑﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ. ﻻﯾﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﭘ ﺴﺖ.

بعضیا هم حکم علف בار ט . بﮧ نظر بهت حال میבט . ב-ر حقیقت فقط هرز بوבن. פ واω ت باش ﮧ با ڪے ב ωت میבے. و گرنﮧ ه مﮧ چےت و ا ב ωت میבے.