ممنونم ک به وبم سر زدین. تقدیم به توکه بهتر ینی. به تو تقديم ميكنم تمام احساسات دورنم ر. ا كه مشتاقانه تو را طلب ميكنند. به تو تقديم ميكنم لحظه لحظه هاي دلتنگي ام را كه به وسعت تمام روزهايي. است كه بي تو سركردم. وبه تو تقديم ميكنم عشق را كه در تپشهاي قلبم و دراشتياق چشمان هميشه. اين ارزشمندترين هديه من به توست گوشه اي از قلبت پناهش ده وبا. خورشيد مهرباني ات نگهبانش باش. هميشه در خاطرم خواهي ماند. دستان کدام باغبان در کویر قلبم پاشید.

میخوام داستان ها ورمان های خودمو بزارم. داستان دختری به اسم راشله که الان دوساله افسردگی گرفته و حرفی نزده و چیزی از گذشته رو به یاد نداره ولی قبل از اینکه اینطوری بشه میره پیش پسری به اسم اتیلا و ازش میخواد ازش نگهداری کنه. اما از دست اتیلا هیچ کاری بر نمیاد و بعد از دوسال دوست صمیمی راشل رو پیدا میکنه ماه افرید از دبیرستان با راشل دوسته و شاهده تمام زندگی اون بوده و داستان های راشل رو تعریف میکنه.

Domingo, 10 de abril de 2011. Las despedidas ya no son como antes,. Ya no hay desgarramientos ni lágrimas. Y mientras bajás las escaleras. Descubro nuestra casa sin vos,. Tu teclado con letras raras. Tu lado de la cama. Adquieren la dimensión de tu ausencia. Las despedidas ya no son como antes,. Sé que volverás con los ojos nuevos de paisajes. De noticias de la ciencia y el país. Y me contarás de la primavera. Que es así o asá en otras latitudes. En tu lado de la cama.

Sábado, 20 de junio de 2015.