Kis me hard befor y go. لا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی ازنقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تماممنطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه ی نقره را انتخاب میکرد. تا این که مرد مهربانی از راه رسید و از این که ملا نصرالدینرا آن طور دست میانداختند ناراحت شد.

Und tippt wie die EM 08 ausgehen wird! Freitag, 12. So hie wär no mi letscht u ändgültig letscht itrag vo mim usa trip wo äuä sowieso niemer me läse wird. aber i verspüre halt z innere bedürfniss mini erfahrige no id tastatur z schloh. Montreal, Quebec, Kanada.

9829; Et SeLui La Kom BloG JéSpéRe Ke CesT Le Bon. BizOu A Ti Le MonDe. 0Oo- - MaiS SuRtOuT LaChEz Vo Kom - -oO0.

یاخیلی برگردون عقب یاخیلی بزن بره جلو. عاشق اینم که همش به ساعتم نگاه کنم. من که دارم حس میکنم خودموتوثانیه هات. واسه ی ذره دیدنت حتی واسه صدای پات. حس میکنم وقت نفس کشیدنه قلبمومیذارم وسط.