آواهایی که هیچگاه زاده نخواهند شد. من اما سالها پیش م رده بودم. قبل از اینکه تو برای من بمیری. همان زمان که چشمانت مرا دیوانه کرد و دم نزدم. یه تنگ ماهی توی دستشه. حالش گیج و مبهوت و تلخه. انگار که دلش تنگ شده واسه مث ماهی ها جنب و جوش داشتن. دارم باهاش حرف میزنم اما حواسش به من نیست. چشم هاش پره از بغض و فریاد. با این حال بازم دارم باهاش حرف میزنم. وانمود میکنم به نفهمیدن حالش.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Va har sazi ke mibinma bad ahang ast. چيزايي گفتم كه الان قلبم درد ميكنه من هم چين ادم نبودم اشكم داره در مياد. نميدونم دارم چى كار ميكنم. خيلى تنهام هيچكى نيس كه ازش كمك بخوام. هيچ كس نيس بهش بگم چه كابوس هايي ميبينم. واااي كاش اين بغض ها يه راه به بيرون پيدا كنن اى كاش تلخى زندگى كمى الكل هم داشت بقول فرهاد.

Clique ici pour poster un commentaire en étant identifié avec ton compte Skyrock. Et un lien vers ton blog ainsi que ta photo seront automatiquement ajoutés à ton commentaire.