چتر ها را باید بست. که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است. و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست. گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد. چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. واژه ها را باید شست. واژه باید خود باران باشد. چتر ها را باید بست. فکر را خاطره را زیر باران باید برد. با همه مردم شهر زیر باران باید رفت. دوست را زیر باران باید دید. را زیر باران باید جست. به سراغ من اگر می آیید.

برای اولین و آخرین کسی که اینجوری دوستش دارم. چیزی رو از جایی کپی نمیکنم همه اش از دل خودمه. مطمئنم که روزی که انتظارش رو میکشم میرسه. حرف که میزنی میگویند جلوه فروخت. شاید دست از سرمان بردارند. به فقر احساس انسانیت دچار شده ایم. زیر بآرون هآی بی تو.

دیروز با هم برای اولین بار برای ناهار رفتیم بیرون اینقدر زود رفته بودیم که پالیز که میخواستیم بریم بسته بود و مجبور شدیم رفتیم یه جای دیگه! .

La Putain De Réalité . Cela fait quelques millénaires, que je traine par ici. Toi tu voudrais me connaître, dans votre paradis. De Stalline à Nüremberg,. Ici Dieu le Père qui te parle. Ou juste un de tes frères. Voici venue la fin des siècles. Les croisades sont juste un peu. Non y a pas de couleurs de peau.

Utilizamos cookies propias y de terceros para mejorar nuestros servicios y mostrarle publicidad relacionada con sus preferencias mediante el análisis de sus hábitos de navegación. Si continua navegando, consideramos que acepta su uso. Lunes, 10 agosto 2015 por admin.