بعضي آدم ها را نميشود داشت فقط ميشود يک جور خاصي دوستشان داشت! قصه ای ازجنس وصال. شبادیدن عکست ولمس نگاهت بهم آرامش میده نمیدونی دل دل کردن این دل لعنتی واسه رسیدن به دستات نیست. واسه اینه که دستات بشه همدم شبام وشنیدن تپشهای قلبت بشه بهترین لالایی واسه بردن من به رویاهای شیرین زندگیم درکنارت. قصه ی وصال من وتو شده قصه ی لیلی ومجنون. من میشم لیلی وتو مجنون قصه های شب مادربزرگ وخودمونومی سپاریم به دستای چروک ومهربونش به لب های ازغنچه سرخترش تا نجواکنه بااون صدای مهربون وآرومش قصمونو.

Dees changeements depuiis peu .

میخوام بهترین مامان بشم واسه بچمم . بهم نگید برو از شیرخوار گاه بچه بیار اونام مثل بچه خودتن. مگه من تنها زندگی میکنم ک پا بزارم رو دل خودم و برم. درد من خودم نیست چشمای غمگین شوهرمه. دیگه دوست ندارم اینجا هم چیزی بنویسم. انگار یکی چنگ زده ب گلومممم دارم خفه میشیم. دل از سخن پر آمد و امکان گفت نیست . چقد بده آدم مجبور باشه ی نقاب بزنه ب صورتش. دارم تلاش میکنم ب چیزی فکر نکنم.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

SACHE QUE Sii TU MAiiMES. MAiiS Sii TU ME DÉTESTES. Mais malgré tous les .