همین که نگاهت می کنم. همین که مست می شوم. وخود را در اوج باتو بودن حس میكنم. تا حالا این حس رو تجربه کردی. دیدی که چه حس قشنگیه. تا حالا دلت خواسته که همیشه و همه جا در کنار یکی. تا حالا دلت خواسته به کسی بگی دوستت دارم. تا حالا دلت خواسته خودت رو برای کسی فدا کنی. تا حالا شبها وقتی همه خوابن تو خلوت خودت. به خاطر وجود کسی گریه کردی. به این میگن عشق! الفبای زندگی را .

از آنجا که کاغذهای رو سفیدم را. به مغزم فشار نمی آورم که قلم فشار بیاورد به کاغذ.

من از اغدام نميترسم! من از پايان بي ديدار ميترسم. دلت تنگ یه نفر که باشه. تموم تلاشت و هم که کنی تا خوش بگذره. هیچ چیز درست نمی شه. نميبخشم تورو تا زنده هستم. نميبخشم تورو تا زنده هستم به روي دل همه درها رو بستم.

En próximos años verás excelentes obras en este blog, por ahora conformate con lo qui hay valor. Miércoles, julio 29, 2015. Josema tenía 12 años, fue visto por última vez el día de su comunión repartiendo estampitas como desquiciado ya que era muy ambicioso. Lunes, marzo 30, 2015. 161;A ver un grito de locura! Lunes.