The time has come for my depart. Regret and fear of time apart. For looking back at love in bloom. And turning forward, facing doom. A future life but soul entombed. A character I must assume. Her eyes are misty, wrought with gloom. As chores and daily life resume. She waits and watches, empty rooms. Alone amidst my weak perfume.

از نوشته هام ساده نگذر اونارو دل نوشته. امشبم با یاد تو ب پایان رسید. من ماندم و یک بالشت و اشک های همیشه جاری ک ان را ت ر کرد. امشب دیگر خبری از هق هق گریه نیس. بی صدا اشک میریزم تا مبادا کسی از حالم باخبر شود. زیر پتوی آسمان تار و تیره ی شب پنهان شده ام. اینبار دلم از خودم گرفته. کسی مقصر دانه های بلورین سر زمین دلم نیس. مهتاب همچنان چهره در نقاب میتابد. بید مجنون حیاط خانه مان در باغچه نشسته و منتظر است.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.