Abonne-toi à mon blog! Mon voisin et mon pote! Il était une foi une fille mi.

๑ ๑ ๑ ๑من و من๑ ๑ ๑ ๑. سلام من همین الان تصمیم گرفتم این وبو بسازم همین الان. که با هم ازدواج کردن محمدوفیلیزم باهم ازدواج میکنن وهمه میرن خونه صفااینا اونجا دوباره محمدو نرمین باهم دوست میشن یه بار که باهم بودن اندر میبینتشونو نرمینو با تیر میزنه.

با اجازه از محضر پر برکت تمامی اساتید رشته ریاضی . یه آقایی که دکتری رشته ریاضی محض داشته هر چی دنبال کار می گرده. بعد از کلی تلاش متوجه میشه شهرداری تعداد رفتگر بی سواد استخدام. مرد قصه ما خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه . همه در کلاسهای نهضت شرکت کنید . این بنده خدا هم شرکت می کنه . در کلاس چهارم ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک متوازی الاضلاع را. هر چی فکر می کنه یادش نمیاد . توی این فکر بوده که انتگرال بگیره یا.