یعنے رو به رویم نشسته اے. آن כستمال خشک بے احساس پاک کنכ. یعنے شانه هایت כوش به כوشم باشد. یعنے تو که כر عین بو.

حرفای دلت که به کسی نگفتی. اینکه کوه درد بودی اما دم نزدی. تنهایی هات اما تنهایی رو دوست نداشتی. آرزوهایی که حتی نتونستی لمسشون کنی. عشقی که رفته اما هنوزم دوسش داری. آدمایی که از پشت بهت خنجر زدن. بالاخره یاد میگیری از یک دوستت دارم ساده. برای دلت یک خیال رنگارنگ نبافی. که رابطه یعنی بازی و اگر بازی نکنی می بازی. از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود میگیرند. که سر چهار راه با تهدید یک هوس شیرین چشمک می زند. دیر یا زود این را میفهمی. اشکا مو جمع کردم! .

با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه با خبر باش که من غرق گناهم هر شب. عشق من لی مین هو. سلام وااااااای چند وقته سر نزدم به وبلاگم. اما حالا اوندم بگم زندگیمون زیباتر شده با وجود عشقم محمد طاها. الان یه زندگی سه نفره و شاد داریم. نقش چشمان خمارت چه کشیدن دارد. سایه ساران دو زلفت چه لمیدن دارد. آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه.

Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.