تو مرا باز رساندی به یقینم. گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست. تو در آن گستره خورشیدی کن! من همین قدر که گرماست زمینم کافی ست. من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه. برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست. فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز. سلاممم من اومدم بعد از حدود یک سال.

برای کسی که در قلب من بی همتاست. عشق مرا دست کم نگیر ای تویی که جانم از برای توست. حظورت را در کنارم کوچک نشمار ای عزیزی که بودنم در گروی بودن توست. من این وبلاگ رو آبان 1388 بود که ساختم. من دانشجو بودم شمال و دور از زهره . برای این اینجا رو ساختم تا راهی باشه که دوری بینمون رو کم تر کنه . اما نشد و کلی فاصله میون راهمون قرار گرفت. امروز همه امیدم واسه دیدن زهره شده اینجا. خدا کنه یادش باشه یه روزی این وبلاگ رو براش ساختم.

در شور و شر حجاز تنهاست علي. در نيمه شب نماز تنهاست علي. ما نيز نميفهميم اندوهش را. با اينهمه شيعه باز تنهاست علي. شب یتیم شدن همه شیعه های واقعی. شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد! خدای تو هم بی تقصیر است! من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . ! تاوان جد ی گرفتن آن شوخی است. گاهی بایدبرای سنجیدن خودت خطرکنی. گاهی در گفتن از عشق .