Tu ne peux pas voir le blog de lina-chaba, il est configuré pour que personne ne puisse le voir.

گمان میکردم رفتنت ممکن نیست! اگر از پیشم بروی عشق من . اگر در یک روز تابستان از پیشم بروی بهتر است خورشید را هم با خود ببری. همراه با پرندگانی ان روزها که. عشقمان جوان بود ودلهامان پر نشاط, در اسمان تابستان پرواز می کردند. آن روزها که روزها تازه بود وشبها دراز. زمانی که مهتاب برای شنیدن آوای مرغ شب بی حرکت میشد. همه ی اینها را بهتر است با خود ببری اگر از پیشم بروی. اما اگر بمانی برایت روزی خواهم ساخت که نبوده و نخواهد بود. با هم آواز خواهیم خواند ,بر باران سوار خواهیم شد , با درختان.

A man with God is always in the majority John Knox. Create a free website or blog at WordPress. Create a free website or blog at WordPress. Get every new post delivered to your Inbox. Build a website with WordPress.

بگو آخه جرمم چیه که باید اینجور بسوزم . هیچی نگم داد نزنم لبامو رو هم بدوزم. بالاخره جرات کردم بیام اینجا. همان دلم گرفته هاي كودكي. مرا بگير و ترد نكن. نذار بمانم من در اين بريدگي. بريدگي اي كه هر طرف. پر از سكوت بينصيب زندگيست. پر از نگاه هاي پر طمع. مرا بگير و ناز كن! نگو كه اين نياز نا گشودنيست. بيا ببر مرا ببر! از اين جهان به آن جهان.

ما دو نفر شایدم سه نفر. حوصله کنید و یک بار تصویر متحرک را کامل ببینید. شاید باور کردنش سخت باشه . ولی طبق استدلالی که در این تصویر متحرک توسط چینی ها بیان. شده شصت و چهار مساویست با شصت و پنج. روزهاى بارونى رو خیلى دوست دارم. معلوم نمیشه منتظر تاکسى هستى یا آواره خیابونها. بخار توى هوا مال سرماس یا دود سیگار. خیسى روى گون ت مال ا شکاته یا دونه هاى بارون.