لزومي نداؤه من همومي بأشم كه تو فك ميكني. من همونيم ك تو حتي فكرشم نمي كني. کافیست دلت را فرمان کنی! سقف خانه مان را سیل زده باشد یا طوفان. آسمانش برق زده باشد یا عصیان. باز هم میشود خانه داشت. باز هم میشود ساکن شد. کافیست دلت را فرمان کنی! زن به خاطر طبیعتش ضعیفه. اما در مقابل سختیا بیشتر از یه مرد تحمل داره. تنها چیزی که زن رو از پا در میاره تو خالی از آب در اومدن مردشه. در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست. دل من که به اندازه ی یک عشق است. به بهانه های ساده ی خوشبختی خود می نگرد! .

La position des blocs a été enregistrée. Slt je sui un jeune homme tkl ki recherch une femme tkl pr dial et plus si afinitè bis a vou.

وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.

حتا به خواب مزرعه باران نیامدست! دریا شد و هی زل زد و زل زد. چیزی نگفت و پل زد و پل زد زد! نوشت دست و پایش یخ کرد. شعر و چایش یخ کرد! نوشته شده توسط محسن حسینی در پنجشنبه بیست و هفتم مرداد 1390. با 3 سه گانی در خدمت شما هستم . روی خانه های خواب زنگ می زدیم. تا سه چهار روز لنگ می زدیم. وقتی خدا اسیربختک شب بود ناگهان. از پشت سطرعاقبت انسان طلوع کرد.