با صدای بسته شدن در پارکینگ از خواب پریدم. و با صدای مرتضی که از حیاط به گوش می رسید و فریاد میزد آهسته تر لعنتی. از اولش هم مرتضی اعصاب درست و حسابی نداشت. این مدت که هیچ کس اعصابش سرجایش نبوده. سه هفته ای هست که رویا بچه ها را به مدرسه میرساند. از همان وقتی که مرتضی با تاکسی سرکار میرود. قبل تر از این با هم میرفتیم. او پشت فرمان می نشست و من هم کنارش. علیرضا را مدرسه پیاده میکردیم و روزیتا هم. وقتی می دوید سمت در ورودی. با دو بر میگشت سمت من.

Ba voila koi c moi. Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.

On c est perdue tant de temps! Please enter.

On est tjrs la malgré des difficultés lol jtm . Pour mA tItE pUcE dAmOuR. Pour moi t la plus belle et puis c vrai t. T tou ce ki a de mieux dans ma vie jtm jtm.