شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد. و نسیمی خنک از حاشیه ی سبز پتو خواب مرا می روبد. بالش من آواز پر چلچله هاست. و به این کاسه آب. من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم. حرفی از جنس زمان نشنیدم.

Je suis encore au lycée, en Terminale S-SI. On me surnomme Titia ou Titi.

دیشب که زنگ زدی تولدمو تبریک بگی وقتی صدات رو شنیدم یه حس خوبی داشتم . انگار تو این دنیا نبودم. دوست داشتم فقط برام حرف بزنی و من گوش بدم. تو دل خودم میگفتم چه خوبه که آدم یکی رو داشته باشه که دوستش داشته باشه که عشقش باشه. دلمم برات بیشتر تنگ شد. دوست داشتم اون موقع پیش هم بویمو کنار هم راه میرفتیم. حتی بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی. و تو رفتی رفتی پادگا.

Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.

Subscribe to my blog! On adore trop beau troy. Please enter the sequence of characters in the field below. Nous c est comme 2 etoiles. Nous c est comme des cousines. Nous c est comme des petits chatons. Nous c est pour TOUJOURS! .