Ich hoffe er qefällT euch. Der Sinn des Lebens ist,. Dem Leben einen Sinn zu geben. Ihr seid alles was ich brauch 3.

چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. بالشتش از هق هق های دخترانه اش خیس است! از بیرون همه چیز روبراه است. اما هرنفس درد است که میکشی! معنی حسرت رو توی هیچ کاغذی نمیشه نوشت. صفحه ی سفیدی نمیشه تایپ کرد. حسرت خلاصه میشه تو همین فاصله ی من و تو. روی ثانیه هایم راه می رود. دوباره تو را کم آورده ام. و عطر صبوری هایت را. که بهانه گریه ام گرسنگی بود. میخواهم به جایش برای دلتنگی ام گریه کنم. يوسف مي دانست که تمام درها بسته اند.

ینی احترام گذاشتنش تو حلق همتون. امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. ܓ تام و جری ܓ.

Thoughts from a chai-drinking reader with a propensity for new places. The way the flutter of their wings was like the bubble of his laugh. The way they played in the water dishes was like the joy in his eyes. And the way the King followed the Queen was like the love for his family. Yesterday, he was called back too. But I will always remember Dada Jaan and his doves.

ازسکوت واژه ها تا بلوغ نغمه ها. از زلال زندگی تا سر آغاز نوید. بازهم دست دعا اشکهای مادرم. درکنار سفره هامان قاب عکس یک شهید. مهرانم م م م م م م م.