میگن عاشقا عشقشون رو خوشگل میبینن. اسمم رضاست این داستان رو واسه دوست عزیزم فرهادفرستادم. که به اشتراک بزاره تاشاید ذره ای از عذاب وجدانم کم بشه. روزی که لاین رونصب کردم به امید شکار دخترها و داشتن رابطه. تازه از سربازی اومده بودم و روی یک پراید. درحداینکه کمی ماری بخرم و ویکم پول توجیبی دربیارم. اون روز باهم سکس کردیم ولی من اصلاحا.

چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴. بدهی سنگین به بانک مرکزی و شرکتهای خصوص.

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود. زنهار از این بیابان وین راه بینهایت. جاده هاي بي پايان را دوست دارم. دوست دارم باغ هاي بزرگ را. من تمام فيلمهايي که در آنها. زندانيان موفق به فرار مي شوند. در من يک محکوم به حبس ابد. با ذره بيني در دست. نقشه هاي فرار را مرور مي کند. زمان آدم ها را دگرگون ميکند. اما تصويري را که از آنها داريم. هيچ چيز دردناک تر از اين تضاد. ميان دگرگوني آدم ها و ثبات خاطره ها نيست.

یه ضرب المثل قدیمی هم میگه. از خودت ڪه گ ذش. لااقل ڪآری ڪن بچت حلال زاده شه . مهم نیست که الآن بآ کیه. پ س موند ه ی م نه ! شבیم م ث الڪ ل. ه ر ڪیو ت פویل میگیریم. آهاے شمایے ڪہ تو نگاه اول ع اش.