Tu ne peux pas voir le blog de lesjumellesdu60200, il est configuré pour que personne ne puisse le voir.

نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و هشتم بهمن 1392 توسط مریم. من دعا خواهم کرد زیر این سقف بلند. هر کجا خسته شدی یا که پر غصه شدی. دستی از غیب به دادت برسد. و چه زیباست که آن دست خدا باش و بس. نوشته شده در تاريخ پنجشنبه هشتم اسفند 1392 توسط مریم. سلام سلام مهسا خانم عشقم. من خوشم اومده بود ازت و میخواستم باهات دوست باشم یه دوست صمیمی که خدا خدا کنم واسه دیدن روی ماهت. به کسی نگو که .

ل مک ده آقایی و خانومش. ميبخشين چند وقت نبودم آخه درگير كاراي خونه بودم و بيشتر وقتمم با سمانه به رفتن به خونه فاميلا گذشت. اول رفتيم حرم اونجا يه عقد انجام داديم اينقدم قسمت ازدواجش شلوغ بود كه نگوووووووووووو. همه دختر پسرا اومدن بودن واسه عقد بعد عقدم من و سمانه رفتيم پشت پنجره فولاد يه سلام به آقا داديم و دعا كرديم. خلاصه بعد عقد حرم رفتيم محضر عقد رسمي شديم بعدشم يه مراسم ساده تو خونه سمانه اينا.