Saturday, June 27, 2015. I decided to return to Duluth for the marathon again in 2015. As I was already signed up for the Garry Bjorkland Half and the Marathon still had open spots, this was a relatively easy transition. I switched a week or two after Boston.

This is your very first post. Click the Edit link to modify or delete it, or start a new post. If you like, use this post to tell readers why you started this blog and what you plan to do with it. Create a free website or blog at WordPress. Get every new post delivered to your Inbox. Build a website with WordPress.

یعنی از این حرف درست تر نشنیدم این چند وقته. وای خدا هر چی خیره همون بشه. کار دنیا بر عکسه! .

خ خ خ خاطرات ددد دلا. الان به جای اینکه بشینم درس بخونم. دارم این پست رو میزارم. قبل از هر چی از همه ی اونایی که تولدم رو بهم تبریک گفتن ممنونم. من نمیدونم چرا این ٢ هفته ای که میرم یونی باید صبح شنبه سر کلاس ریاضیات و کاربرد آن در مدیریت یکی از این ناخنهای من بشکنه اونم از ته واقعا در تعجبم. آخه همه که میدونن دارم برای شماها میگم ناخنای من کمی تا قسمتی دست کم از بیل ندارن. خلاصه بگذریم که یادآوری شکستن ناخن دردناکه. بنده طبق روال قبل دوباره جمعه شبش نخوابیدم. این استادا هم که انگاری لالایی میگن برای آدم.