برای رنج عجیبی که مستمر می شد. از دست های شعر كاری بر نمي آيد. دارم به جای برد فقط باخت می برم . لبخند هایت دارد می پوسد. برای رنج عجیبی که مستمر می شد. نه پرس و جو مکن حالم خوبست . نمیدونم چرا , اما دلم خواست این بریده از یکی شعر های سید رو اول بنویسم بگذریم. این روزها گله زیاد می شنوم از تار عنکبوتی که وبلاگم زده نمی دونم گفتم بد نیست یه گرد گیری کنم ,. و بعد عمری برگردی و بب.

سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴. دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴. زندگی با همه تلخیاش یه درس خوب بهم داد اونم اینه که رفیق اونی نیست که. که بدون اون داغونی! آتش عشق اي.

گل من باش یارا خار با من. رخ از تو دولت دیدار با من. تو مهری من زمین بیقرارم. به درون گردش بسیار با من. شمار بوسه را از کام من خواه. لب شیرین ز تو مقدار با من. تو در خواب گران آسوده تا صبح. به شب ها دیده ی بیدار با من. لبم در بوسه بازی با لبت گفت. خموشی از تو گفتار با من. تو ماه آسمانم باش هر شب. سرشک ثابت و سیار با من. ناز صدها بار با تو. نیاز صد هزاران بار با من. لبت را با لب من آشنا کن. به مستی چشم بیمارت به من بخش. پرستاری از آن بیمار با من.

Passaporte garantido, a viagem em asas de mariposa se desenrola fácil. Parar não é preciso, afinal, o movimento cerebral exige pouco das pernas. Caminhar serras, passar neblina, fazer de tudo em um momento. Um rock ao violão, os passos no morro para bater no vento do pico, uma mistura de baião e iê iê iê no rádio às cinco da manhã, a garrafa que seca antes dos olhos, isso é mariposa que bate asa e foge do exagero. Mariposas ao Redor - PDF.