یا رب سببی ساز که یارم به سلامت. بازآید و برهاندم از بند ملامت.

شبه های مخوف دزدیدند تمام دست نوشته هایم را. این تنهایی غریب می شکند تار تار جوانه زده. به آن کودک بگوئید بنوازد سوت سوتکش را . که من سالهاست در حنجره کودکی بی کس لولیده ام! چه طملق فاسدی در لای لای لاشه هایمان جوانه زده و هر روز متولد می شود از آن دوستانی جدید. شاید خطم بد بود که آدمک ها نتوانستند بخوانند مویه های ناتمامم را و نبود هیچ لنگه ای برای این پاهای بی کفش . تاول تنهائی سوزاند استخوان هایم را! .

همه از هستی محبت طرد شدن. از یک درخت یا یک سبزه تر تازه لب آب خبری دیگر نیست در این زمین زخمی جنگ. کشتن انسان بهترین مخلوق خدا. کشتن احساس مظلومیت یک زن. نیک نامان خداوند هر چه کردند نشد. این زمین تا قیامت خون است. مرا بمیرانید نفس برایم قفس است . می دوم در پی آب در این سراب . یک نگاه کاذب آن مرد دیوانه شب در بیابان بلا .

من در ابتدای تصمیم گیری جهت ایجاد این وبلاگ برنامه داشم تا در ابتدای هر فصل از سال یک مطلب نتیجه گیری از وبلاگم را برای خواننده های محترم بگذارم. ولی خب برخلاف انتظار و مشغله هایی که داشتم تا به الان موفق نشدم به تمام روندی که برنامه ریزی کرده بودم برسم. ولی خب الان فرصت رو غنیمت شمردم تا چکیده ای از نتیجه گیری را براتون بنویسم. قطعا مطلب زیاد و دور از حوصله خواننده است ولی ما بصورت کوتاه و مختصر بیان میکنیم. در نتیجه نام وبلاگ به تاریخ بجنورد تغییر یافت. سخن را کوتاه کنم و.

Le prophète SWS à dit.