تو همچون صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم. بر آستان مرادت گشاده ام در چشم که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم. چنین که در دل من داغ زلف سرکش تست بنفشه زار شود تربتم چو در گذرم. چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الل ه که روز بی کسی آخر نمی روی ز سرم. غلام مردم چشمم که با سیاه دلی هزار قطره ببارد چو در دل شمرم. به هر نظر بهت ما جلوه می کند کس این کرشمه نبیند که من همی نگرم. به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد. ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم. نوشته شده در Mon 9 Feb 2009.

Ce que je veux montrer. Et bien voici mon blog, je ne sais pas encore ce que je vais y mettre mais je vais le remplir selon mes humeurs ou mes trouvailles sur le net. Abonne-toi à mon blog! Posté le .

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

خیلی دلم می خواست این عشق بینمون تا ابد جاودانه بمونه. من می خوام اما تو نخواستی. رمزی که بهت اس ام اس کردمو وارد کن و نا مه ی خداحافظیمو بخون. این دیگه واقعا آخرین پستمه اینجا. دارم این وبلاگو می بندمش چون یکی دیگه باز کردم. اینطوری مطمئنم که آرمین آدرسشو نداره و راحت می نویسمممم. دوستای گلمم می تونن راحت تر کامنت بذارن. تا یه هفته بعد اینو می بندم.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.