Dzisiaj będzie post o ślubie. Ślub odbył się 18 kwietnia o godzinie 14 w mojej obecnej mieścinie Jutrosinie. Po ceremonii ślubnej odbył się podwójny chrzest. Nie miałam dużo czasu na stresy itd bo ślub zaplanowaliśmy w połowie lutego. Na suknie też dużo czasu nie było, ale ostatecznie jestem zadowolona. Co do samego ślubu, tak naprawdę nie wiele pamiętam.

Bienvenue à tous et a toutes dans un univers qui me correspond.

خیلی خوش اومدین به دنیای خودتون. خراب شد ولی من برگشتم. یه سری چیزا تغییر کرده! اوناییو لینک میکنم که بهم سر میزنن! و به دوستای گلم حتما سر میزنم! نظرات پستا غیر فعاله. نظرای خوشگلتونو برا هر پست توی پست ثابت بگین! موضوع های این دنیای بیخیالی. خوش اومدین به دنیای بیخیالی من. چهارشنبه دهم تیر ۱۳۹۴ در ساعت.

یادداشت های یک دختر ویتنامی در ایران. دلم برای درس خواندن خیلی تنگ شده. کاش بتونم بوسیه پیدا کنم و در خارج درسم را ادامه بدهم و به دانشجویان بهتر درس بدهم. سال نو به همه عزیزانم در ایران تبریک می گویم. در این موقع چند سال پیش در ایران بودم و روزهای پر خاطرات طی کردم. تازه به استادم زنگ زدم و احساس می کنم کنار او بودم صدای او دلم را گرم کرده است. بهترین آرزوها برای شما دارم.